loading...
به وبلاگ روستای صومعه علیا خوش آمدید
مهدی حاتمی بازدید : 269 شنبه 08 دی 1397 نظرات (0)

سوم در دوره ودايي :

از زماني كه سرودهاي ودايي سروده شده تا به امروز مذهب هندوئيسم دستخوش انقلاب عميق فكري شده است و تغييرات عمده و اساسي در آن روي داده است؛ در قرباني هاي ودائي ، برهمنان مجري قرباني ، گياه سوم را از كوه ها و جاهاي مخصوص جمع و شيره آن را با آب مخلوط مي كردند و از صافي مي گذراندند و پس از تخمير مي نوشيدند.خواص سكر آور آن براي برهمنان خوش آيند بود و بدين جهت مي گفتند كه خدايان نيز آن را دوست دارند.

قسمت هاي زيادي از سرودهاي ريگ ودا نيز راجع به همين افشره سوم است و تقريبا « ماندالاي نهم »   در ستايش و منافع آن اختصاص يافته و آن را به درجه الوهيت رسانده اند و صفات سرمدي و قدرت مطلق و شفادهنده بيماري ها و بخشنده مال و خداوند خدايان، شناخته شده و آن را با وجود مطلق يكي پنداشته اند.

خداي سوما ، نماينده افشره سوم است و نزد هندوان حكم "ديونيس" روميان را دارد.

سوما  در ا وستا :

در تلفظ پهلوي هوم  homو در تلفظ مصطلح فارسي هومhum  است آنچه كه از متن اوستا بر مي آيد نام گياهي است و نام ايزدي كه نگهبان و موكل اين گياه بوده و هم اسم مرد پارسائي است كه با وارستگي و دينداري زندگي مي كرده است. در اوستا ، يسنا هات 9 و 10 و 11 به هوم اختصاص دارد كه به هوم يشت معروف است.البته يشتي از كتاب يشت ها به نام هوم يشت است. اين يشت بسيار كوتاه است و در آن هوم زرين ، دور دارنده مرگ ، مورد ستايش قرار گفته است. گمان مي رود اين يشت يا از ميان رفته و اين اندك مقدارش به ما رسيده است يا آنكه آنچه در خلال يسنا آمده است وابسته به اين يشت بوده  كه در يسنا جاي داده شده است و اين نظر اخير با حقيقت بيشتر سازگاري دارد.

اصالت انديشه آريايي ، بويژه ايرانياني كه از هندوان جدا شده بودند ، در مطالعه هوم در اوستا روشن مي شود.عناصر طبيعي ، مفاهيم مجرد و غير مجرد ، ايزدان و فرشتگان و چيزهاي ديگر تنها دست آويزي هستند براي ساختن قالبي كه روح ايراني در آن جاي گيرد. هوم كه مسلما گياهي بيش نيست ، براي جلوه گري اين روح، در شكل ايزدي نمايان مي شود تا نيكان را نيرو بخشد و به جنبش برانگيزد و پشتيباني شود از براي سجاياي اخلاقي و قهرماني. آنچه كه در اوستا به نام و عنوان ايزد و فرشته آمده است ، با صراحت  در اين باره منعكس است و اينها عنوان هايي است شاعرانه و بياني تمثيلي كه با نيرو و قدرت در انگيزش نيكي و به زيستي  و فروكوبي بدي و بد منشي ساخته و پرداخته شده اند.

هوم به آن دليراني كه در پيكار اسب تازند ، زور و نيرو مي بخشد ؛ هوم به زنان زاينده  ، پسران نامور و فرزندان پارسا دهد . هوم به آناني كه به ميل در آموزش نسك نشينند تقدس و فرزانگي بخشد. هوم به دختراني كه دير زماني شوهر نگرفته نشستند يك شوهر پيمان شناس بخشد؛ به محض  اينكه خواهش شود از آن خردمند. ( يسنا ــهات 9 ــ ص 166)

پس از عصر نخستين اوستا و صدر آئين زرتشت ، هنگامي كه عناصر پيشين تجديد حيات كردند ، هوم ايزد باز هم داراي مقامي بلند گشت. هنگامي كه مومنان سرود نيايش مي خواندند ، خواهان آن بودند تا از مرز و بومشان زشتي ها و بدي ها و ديوان پراكنده گردند: اين خان و ماني كه از آن اهوره مزداست ، كه از آن هوم راستي پرور است

به غير از يسنا و يشت ها ، در مهر يشت هم هوم درمان بخش در بلندترين قله كوه هريئتي براي ايزد مهر فديه مي آورد و او را مي ستايد.

در گوش يشت هم هوم درمان بخش براي ايزد نگاهبان چارپايان فديه                    مي برد.داستاني كه در اين قسمت نقل مي شود با مضامين شاهنامه در اين مورد يكي است

 در ويسپرد از هوم و پيشكش كردن آن به ايزدان و فروهر هاي پاك دينان و همه روان هاي  پاك سخن رفته  است.( رك: ويسپرد ــ فرگرد 9 و 10 )

در بندهش آمده ايزد هوم اندر گوكرن است كه منظور ، هوم درمان بخش است.در گزيده هاي زاد اسپرم ، در گسترش آفرينش كه با تشتر است ، هوم نيز او را ياري     مي كند . در اين كتاب نيز آمده كه فروهر زرتشت اندر هوم دوردارنده مرگ است.

در مينوي خرد ، هوم ، مرتب كننده مردگان است.

فشرده هوم و مراسم مربوط به آن  :

روحانيان از شاخه هاي زرين گياه هوم ، شيره كشي كرده و با افزودن چيزهايي بدان نوشابه اي فراهم مي كردند كه در مراسم مذهبي نوشيده مي شد . گياه هوم گياهي بوده  داراي خواص درماني و طبي و در اوستا سرور همه گياهان بوده است و به همين سبب است كه تشخص يافته و در مفهوم ايزدي ، يعني گياهي مورد ستايش در آمده است.

استعمال هوم در مراسم مذهبي بسيار قديم است . اساسا شربت مسكري بوده . پس از ظهور زرتشت كليه فديه خونين و استعمال شربت مسكر نزد ايرانيان باز داشته شده است؛ هرچند كه از هوم در هيچ جاي گات ها سخن نيست ولي بارتولمه نوشته است كه در گات ها ، يسنا 32 قطعه 14 ، پيامبر ايران استعمال شراب مسكر را بازداشته است ؛ در قطعه مذكور از صفت دوردارنده مرگ سخن رفته كه در اوستا غالبا براي هوم آمده است.نزد ايرانيان پس از زرتشت هوم شربت مسكري نبوده است.(يشت ها  )

در هوم ، مستي خشم و بيخودي وجود نداشت ؛ سروري بود اهورائي ؛ چون هوم نشاط و سرور سالم به همراه داشت و به تن مومنان درستي و سلامت مي بخشود.اين گياه افزوده بر خواص مستي آورش ، داراي وي‍‍‍ژگي هاي فراواني بوده و در درمان بسياري از بيماري ها موثر بوده است.پس آن را گياهي ايزدي و مزدا آفريده  پنداشتند و بر آن شدند كه چون گياه مقدسي است بايستي توسط روحانيان شيره اش فراهم شود و با اعمالي مذهبي همراه باشد تا اثرات درمان بخش آن دو چندان شود و براي تاثير بيشتر ، هنگام پالايش براي آن مراسمي پديد آمد.

مراسم بدست آوردن هوم از مهم ترين مراسم مزديسناست؛ با آداب و شستشوي مخصوصي با سرود اوستا در مقابل مجمر آتش ، پنج يا هفت ساقه از هوم با قدري آب زور و شاخه كوچكي از اورورام (شاخه انار) در هاون با ترتيب مقرر فشرده مي شود و به آن اسم پراهوم مي دهند . در واقع پراهوم چند قطره آب است كه چندين ساعت بر آن اوستا خوانده اند.

خداوند براي نخستين بار هوم را در  قله كوه البرز پديد آورد.دانه هوم بوسيله پرندگان منتشر گشت و در كوه هاي  بلند اين گياه اهورائي روئيد.گياهي زرگون  كه داراي خواص درماني فراوان است

جالب است كه تعديل رسم سوما نوشي در مراسم مذهبي تحويل سال نو در روستا اجرا مي شود. بدين صورت كه قبل از تحويل سال نو مقداري گياهان معطر تهيه و خرد كرده با آب و شير مخلوط نموده و براي تبرك چهل بار سوره ياسين را خوانده و به آن مي دمند. اين شيره بعدا به مقدار كافي با آب مخلوط شده و سر سفره هفت سين گذاشته و بعد همه جرعه اي از آن را برای تبرک مي نوشند. احتمالا گیاه سوما همان خشاش باشد که در کوههای بزقوش به شکل طبیعی می روید.

به دليل قرار گرفتن اين منطقه در مسير جاده ابريشم بسياري از پادشاهان ايراني از اين منطقه عبور و در سفرنامه هاي خود ياد نموده اند. روستای سوما در زمان صفویان از موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بوده و از رونق بالایی برخوردار بوده است . از بناهای بزرگ دوره صفوی حمامی بوده است بسیار وسیع که در دوره شاه طهماسب در روستا ساخته شده بود که در حدود 40 سال پیش توسط مردم تخریب شد. طبق یادداشتهای ناصرالدین شاه در سفرنامه اش هنگام عبور از این منطقه  چندروزی در سوما اتراق می نمایندواز آب وهوای منطقه  در سفرنامه خود تعریف می نماید .

کلنل استوارت انگلیسی به سال 1836 میلادی در خاطرات خود می نویسد بجای ادامه راه بجانب ترکمنچای به روستای سوما رفتیم که اسعد افندی سفیر عثمانی به مدت 6 ماه در یکی از باغات سوما چادر زده بود تا در هوای مطلوب آنجا مداوا شود. لرد کرزن در کتاب معروف ایران و قضیه ایران در قسمت مربوط به میانه از حشره زهر آگین و کشنده به نام مله یاد کرده و می گوید که در ایران در رابطه با مله میانه بیش از بعضی از پادشاهان این کشور گفت و گو شده و مطلب نوشته شده است و در مورد آن افسانه ای بیان میکند که پروفسور ادوارد براون نیز از آن یاد نموده است. داستان مزبور چنین روایت شده : « زمانی یکی از اهالی سوما به ده مجاور که هشترود نام داشته،سفر کرد و با اهالی آن ده نزاع کرد و به دست آنها به قتل رسید. از جسد مرد مقتول در سوما حشره مله شروع به رشد و نمو کرد. هر موقع که یکی از اهالی هشترود وارد سوما می شد آتش کینه دیرینه، در خون این حشرات مشتعل شده و با گزیدن نوادگان قاتلان اجداد خود انتقام خویش را می گیرند. نیش آنها برای دیگران گرچه دردناک است ولی بی آزار می باشد». این موضوع که چرا روستای سوما سپر بلای سایر دهات ایران شده است معلوم نیست.

اين روستا در گذشته از دوران صفويه و قاجاریه و پهلوی از رونق فرهنگي بالايي برخوردار ودارای حوزه علمیه بود. در زمان حمله روسها به ايران، اين ناحيه مورد توجه ايشان بوده و عهدنامه تركمانچاي در چند كيلومتري اين روستا منعقد شده است. حزب توده در اين ناحيه بشدت فعال بوده و هنوز هم خاطرات اين رويدادها در حافظه مردم اين ناحيه وجود دارد. در آن دوران  فعالان سیاسی زيادي در اين روستا زندگي مي كردند و مردم اين ناحيه غلام يحيي و سيد جعفر پيشه وري را به خوبي مي شناسند.

منبع :کتاب بروانان دروازه ملل نوشته مهندس خلیل حاتمی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 123
  • بازدید ماه : 349
  • بازدید سال : 2,467
  • بازدید کلی : 24,676